باهار کدوم وره؟

که خدا هست، خدا هست هنوز

باهار کدوم وره؟

که خدا هست، خدا هست هنوز

اسفند ماه 92 بود. پس از چند مصاحبه با شرکت کانتری گاردن مالزی، یک روز صبح ایمیلی گرفتم مبنی براینکه درخواست کارم پذیرفته شده و ازم خواسته بودند برای صحبت کردن در مورد شرایط قرارداد برم شرکت. وقتی رفتم شرکت قرار شد از دو هفته ی بعد کارم رو شروع کنم. خیلی خوشحال بودم. یک لحظه به این فکر کردم که یک ونیم ساله ایران نرفتم و اگه کارم رو شروع کنم حداقل تا یک سال دیگه هم نمیتونم برم. با اینکه خیلی دودل بودم، همون شب برای دو روز دیگه بلیت گرفتم تا برای ده روز بیام و برگردم.

خلاصه اینجوری شد که یهویی اومدم. مدتی بود قفسه سینه م درد میکرد وقتی اومدم دیدم فرصت غنیمته ، دو روز مونده بود که برگردم، رفتم دکتر... اولش گفت سرما خوردی عفونت داری و آنتی بیوتیک نوشت. وقتی بیشتر شرح حالمو شنید گفت بزار یه عکس هم بنویسم برات. عکسمو که دید معرفیم کرد به یه دکتر دیگه...و اینجوری شد که هر لحظه یه آزمایش و سی تی اسکن جدید و معرفی به یه دکتر جدید...تا رسیدم به جراح توراکس و نمونه برداری و برگشتن من به مالزی کنسل شد. غافل از همه جا، منتظر نتیجه آزمایش نمونه برداری موندم. نتایج که آماده شد معرفی شدم به متخصص خون و آنکولوژی. هنوز نمیدونستم چه اتفاقی قراره بیافته. رفتم دکتر آنکولوژی. مدارک پزشکی م رو که دید گفت شیمی درمانی رو باید شروع کنی. من که تا اون لحظه به همه چی فکر کرده بودم جز این، یک لحظه احساس کردم دنیا رو سرم خراب شد .

بله. من سرطان لنفوم هوچکین داشتم.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۲۰
nilaii

ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر
که هنوز
بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می‌خندد

یا زمینی را که
دلش از سردی شب‌های خزان
نه شکست و نه گرفت
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار
دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز
پر امنیت احساس خداست

ماه من غصه چرا؟
تو مرا داری و من هر شب و روز
آرزویم همه خوشبختی توست

ماه من
دل به غم دادن و از یأس سخن‌ها گفتن
کار آنهایی نیست
که خدا را دارند

ماه من
غم و اندوه اگر هم روزی
مثل باران بارید
یا دل شیشه‌ای‌ات
از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا
چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود
که خدا هست خدا هست هنوز

او همانیست که در تارترین لحظه شب
راه نورانی امید نشانم می‌داد
او همانیست که هر لحظه دلش می‌خواهد
همه زندگی‌ام
غرق شادی باشد

ماه من...
غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی
بودن اندوه است
این‌همه غصه و غم
این‌همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه
میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین
ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند
سبزه زاریست پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می‌خواند
که خدا هست
خدا هست
خدا هست هنوز

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۰
nilaii