باهار کدوم وره؟

که خدا هست، خدا هست هنوز

باهار کدوم وره؟

که خدا هست، خدا هست هنوز

من و تو

شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۴۴ ب.ظ

شب است

چشمهایم را میبندم

من هستم

"تو" هستی

و یک اتاق پر از نیمکت

نشسته ام روبرویت

دستهایم را گرفته ای

و من یک ریز حرف میزنم

و تو آرام دستت را روی دستم میکشی

زل زده ای توی چشم هایم

و من هنوز حرف میزنم

صدایم میکنی

_ بله؟

_ دوستت دارم

بقیه ی حرف هایم فراموشم میشود

میخندم

میخندی

و من به تمام خاطراتم با تو فکر میکنم

میترسم

چشمهایم را باز میکنم

نیستی

هنوز شب است

دوباره چشم هایم را میبندم

من هستم

"تو" هستی

و یک اتاق

این بار بدون نیمکت

نگاهت میکنم

نگاهم میکنی

نمیشناسمت

میگویی کنارت هستم برای همیشه

دوباره نگاهت میکنم

و میگویم: ولی من که با تو خاطره ای ندارم!

زل میزنی توی چشمهایم و می گویی

برایت میسازم، با هم میسازیم

آرام هستم

چشمهایم را باز میکنم

صبح شده است

نشسته ای بالای سرم و زل زده ای به من

میپرسم: کی بیدار شدی؟

و تو جواب میدهی:

"زیبای من"، " قند عسل من". نخوابیده ام که. فقط نگاهت کرده ام.

و من به تمام خاطرات زیبایی که برایم ساخته ای فکر میکنم.

آرامم.

 

"نیلای"

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی