جلسه پنجم
خوب جلسه پنجم هم 25 اردیبهشت به خوبی و خوشی تموم شد. گلبول های سفیدمون با یه حالت نجومی در حال افته و رسیده بود به 1700!!! دکترمون هم گفت اگه مواظب خودت نباشی قرنطینه ت میکنم. گفتم والا من به همه میگم خوب منو میبینید بهم دست ندید منو بوس نکنید از دور حالمو بپرسید ولی خوب دلشون برام تنگ میشه چکار کنم خوب هی ماچم میکنن. باید رو پیشونیم بزنم روبوسی تا اطلاع ثانوی ممنوع! تازه گوجه سبز رو چکارش کنم. خوب مگه میشه گوجه سبز رو پوست بکنی بخوری؟!!! والا... تازه کلی بهم گیر داده بود که تو چرا قدت بلند نشدهمنم گفتم بو دی کی وار
میگما چقدر جون سخت شدم من... یه زمانی از یه آمپول میترسیدم . حالا اون روز یکی داشت از سی تی اسکن اسپیرال که رفته بود تعریف میکرد که آی اینجوری سخته اونجوری وحشتناکه وای اینجوری تزریق میکنن اونجوری داغ میشی... اصلا خنده ام گرفته بود از این همه توصیف. اسکن اسپیرال کاری داره آخه؟!!!
دیروز دوست جونم اومده بود پیشم کلی بهم خوش گذشت. اینم برام کادو آورده بود. قربونش برم همیشه میدونه چی دوست دارم. عاشقتم الهام جونم.