باهار کدوم وره؟

که خدا هست، خدا هست هنوز

باهار کدوم وره؟

که خدا هست، خدا هست هنوز

دلتنگم

چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۴۶ ب.ظ

امروز دلم به طرز عجیبی گرفته. حوصله هیچ چیزی و هیچ کاری رو ندارم. برمیگردم به دو ماه پیش. یعنی روزی که فهمیدم مریضم . در راه خونه مادرم فقط اشک ریخت ولی من سکوت کرده بودم. رسیدیم خونه اونایی که تو خونه منتظر برگشتن ما بودند وقتی موضوع رو فهمیدن همه شب تا صبح اشک ریختن ولی من همچنان سکوت کرده بودم. روز بعد وقتی نزدیکانم هم فهمیدن و اومدن خونه مون دیدم که همه چشاشون باد کرده و منتظر بهانه ای بودند تا دوباره گریه کنند. دلم میخواست از ته دل گریه کنم و خودمو خالی کنم ولی از ترس اینکه بیشتر ازاین قلب عزیزانم درد نگیره همه چی رو میریختم تو خودم. نمیتونستم بیشتر از این ناراحتی شون رو ببینم. این مدت همه ی دلتنگی هام رو ریختم تو خودم. دلم یکی رو میخواد که بتونم باهاش حرف بزنم. دلم میخواد داد بزنم.سکوت خسته ام میکنه. دلم میخواد یکی باشه بتونم باهاش از نگرانی هام حرف بزنم.ناراحتناراحتناراحت

نظرات  (۴)

من هستم دوست خوبم....هر وقت خواستی....
پاسخ:
میدونم رویا جون
دوست نازنینم...
رویا... نبینم غم تو دلت باشه... هستم هر موقع که بخوای... اگه اومدی و تهران بودی... حتمن میام دیدنت... هر موقع که شد.. مطمئن باش...
پاسخ:
مونایی تهران هستم. میبینمت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی